تفاوت رهبر و مدیر در چه مواردی است؟ ممکن است تصور ابتدایی به این گونه باشد که این دو مفهوم تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. در این مقاله به توضیح تفاوت های رهبر و مدیر می پردازیم.
تمرکز مدیر بر روی وظیفه و تمرکز رهبر بر روی چشم انداز است
یک رهبر تلاش می کند چشم انداز پیش رو و استراتژی های مجموعه را برای کارکنانش تبیین کند و آنها را در همان مسیر مورد نظر، هدایت و رهبری کند. او به افراد این اختیار را میدهد، تا جزئیات را برنامهریزی کنند، در جهت رسیدن به اهداف حرکت کنند و در تمام مسیر همگام و همراه آنها باقی می ماند. یک مدیر، وظایف و چارچوبها را برای افراد تعیین میکند و خود تنها ناظری بر روی امور است.
رهبر پیش بینی می کند و مدیر عکس العمل نشان می دهد
مدیر تمامی امور را از پیش برنامهریزی میکند و میتواند بر اجرای آنها نظارت کند. یک مدیر معمولا زمانی عکسالعمل نشان میدهد که چیزی خارج از برنامه قبلی اتفاق بیفتد. عملکرد رهبر بیشتر از یک عکس العمل است. رهبر قدرتمند، تغییرات را پیشبینی میکند و از قبل، خود و تیماش را برای رویارویی با تغییرات آماده میکند.
او میداند چطور از تیماش در مقابل تغییرات احتمالی محافظت و حمایت کند، در حالی که میداند چطور تیم عملکرد با کیفیت بالاتری داشته باشد. رهبران، با آرامش رفتار میکنند و مثبت اندیشند. آنها به تواناییهای تیم و غلبه بر چالشها ایمان دارند. آن ها فضایی با تنش و استرس کمتر برای تیم ایجاد میکنند و جای عمل و احتمالات را برای آنچه برنامهریزی نشده است، باقی میگذارند.
رهبران پیرو دارند و مدیران زیر دست
کارکنان وظیفه دارند به مدیر خود گزارش بدهند و همواره درباره اعمال خود توضیح دهند، درحالی که پیروان به رهبر کمک می کنند. مدیر، گروه ثابت خود را دارد که ارتباطش با آنها در قالب موقعیت های شغلی تعریف می شود. مدیران همیشه نگران از دست دادن پست و مقام خود هستند. رهبران به پرورش افراد تیم برای تبدیل شدن به رهبران موفق آینده تلاش میکنند. رهبران شاخصهای کلیدی را مشخص میکنند تا سایر افراد بتوانند در پیشبرد اهداف مفید باشند.
مدیران گروه را مدیریت میکنند و رهبران، تیم ایجاد میکنند
یک مدیر کارکنان خود را به عنوان یک گروه از افراد مدیریت میکند. هر فرد از اعضای گروه، تا زمانی که در گروه قرار دارد باید به وظایفش، همان طور که از پیش مشخص شده است، عمل کند و در صورت ترک گروه، مدیر به راحتی فرد دیگری را جایگزین او خواهد کرد. اما رهبر همانند یک کارگردان نمایش عمل می کند. او میداند هر فرد فقط یکی از اعضای گروه نیست بلکه یک مهره کلیدی و حیاتی برای اجراء و ارتقاء سیستم است و در حالی که خود را یکی از همان اعضاء میداند، برای تکتک آنها ارزش بالایی در نظر دارد.
مدیران کار را تمام میکنند، رهبران کار را به بهترین نحو به پایان میرسانند.
برای یک مدیر کار نقطه آغاز و یک نقطه پایان دارد. و تفاوت مدیر و رهبر در اینجاست که رهبر به طور دائمی و پیوسته در حال تلاش است، به قدری تلاش می کند، همه ابعاد را بررسی می کند تا اطمینان حاصل کند که، همه چیز به بهترین نحو به کار خود ادامه میدهد. معمولاً مدیر در ساعت مقرر خودش میآید و می رود، حتی وقتی کار تمام نشده است و کارکنان وظیفه دارند تا اتمام آن تلاش داشته باشند. اما رهبر در تمام فرآیند کار، حضور فعال دارد و حمایت از اعضای تیم مهمترین فعالیت اوست.
رهبر الهامبخش تغییر است، مدیر تحولات را مدیریت میکند
یک رهبر بایستی الهامبخش پیروان خود باشد. فرآیند پیروی معمولاً نیازمند تغییرات بزرگ است. این جایی است که نقش رهبر و مدیر از هم جدا میشود. جایی که مدیر بر کار و اجرای تغییرات ضروری نظارت میکند در حالی که رهبر تغییر و تحولات را پایهگذاری میکند.
رهبری باید توانایی بیان و مدیریت باید توانایی تفسیر داشته باشد
یک رهبر خوب میتواند چشمانداز و بینش خود را با جزئیات کامل توضیح دهد تا سازمانش آنها را دنبال کند. یک مدیر خوب باید بتواند دیدگاههای بیان شده را بسته به شرایط تیم و قدرت درک آنها، تفسیر کند.
رهبری نیازمند بینش است و مدیریت نیازمند سرسختی
رهبر نیاز دارد آنچه پیش روی روند کاری او قرار خواهد گرفت را پیشبینی کند. پس رهبر هدفگذاری میکند و یک مدیر خوب، نیازمند انجام کاری است که به آن اهداف دست می یابد.
رهبری نیازمند تصورات است و مدیریت نیازمند جزئیات
یک رهبر بزرگ آینده و اهدافش را به کمک تصوراتش شکل میدهد. او امکانات موجود را می بیند، اما مدیر باید چشمانداز را درک کند و تیم را برای انجام کارهای مشخص و ضروری به حرکت در آورد تا چشماندازی که رهبر پایهگذاری کرده را به اجرا درآورد.
رهبر خواهان تفکر انتزاعی است، مدیر دادههای واقعی
اینگونه میتوان گفت که تفکر انتزاعی رهبر را قادر میسازد میان اطلاعات ظاهرا غیرمرتبط، الگویی ببیند و ارتباطی برقرار نماید. توانایی تفکر انتزاعی بسیار سازنده است؛ به خصوص زمانی که سازمانی در فرآیند تصویرسازیِ دوباره از خود قرار گرفته است. در مقابل یک مدیر قادر است با دادههای واقعی کار کند و آنها را تجزیه و تحلیل نماید تا به نتایج مناسب دسترسی یابد.
رهبر بدعتگذاری و مدیر اداره میکند
رهبر کسی است که ایدههای تازه به همراه خود دارد تا سازمان را از لحاظ تفکری جلوتر برد. رهبر به افقهای دور چشم دارد و به دنبال استراتژیها و تاکتیکهای تازه است. او نیاز دارد تا درباره آخرین روندها و مطالعات دانش داشته باشد و مهارتهایش را توسعه دهد.
درمقابل، یک مدیر آنچه را که پیش از این پایهریزی شده است، اداره میکند. او فردی است که به جای چشمدوختن به افقهای دوردست، به خطوط تعیین شده مینگرد و اینکه چطور در سازمان به حفظ کنترل میپردازد. مدیر کسی است که اهداف و معیارهای تعیین شده را دنبال میکند و هواره به دنبال افرادی است تا وظایف خاصی را به عهده بگیرند.
رهبر الهامبخش است و مدیر بر کنترل تاکید دارد
رهبران همواره الهام بخشند، به افراد انگیزه می دهند تا بهترین باشند رو به جلو حرکت کنند. رهبری تنها در عملکرد یک فرد به عنوان رهبر، تعریف نمی شود. رهبری همه آن چیزی است که پیروان در پاسخ به رهبر انجام میدهند. رهبر آن چنان به افراد انگیزه و اعتمادبه نفس میدهد که آنها به کسب و کارشان ایمان میآورند.
چیزی که لازمهی همه کسب و کارهاست، به خصوص آن دسته که با تغییرات سریع دست و پنجه نرم میکنند و نیاز دارند که افراد به دیدگاههایشان اعتماد داشته باشند.
مدیر با کنترل کردن افراد میخواهد که برای توسعه پتانسیلها و بروز استعدادها کمک کند. این کنترل میتواند اعتماد مورد نیاز را کمرنگ سازد و در نهایت منجر به نتیجه مناسب نشود.
رهبر یک تحولگر و مدیر یک معاملهگر است
رویکرد یک مدیر در مقابل زیردستانش معاملهای است به این معنی که در برابر حقوق دریافتیشان، به دنبال گرفتن حداکثر خدمات از آنها هستند. یک رهبر فراتر از اینها میاندیشد. او به دنبال برطرف کردن نیازهای پیروانش در سطوح بالاتر است. در مقابل، پیروان احساس خواهند کرد که برای یک تیمی کار میکنند که رسیدن به اهدافش، همراستا با منافع شخصی آنهاست.
مدیران استخدام میشوند، رهبران انتخاب میشوند
برای داشتن قدرت لازم، به مدیر مقام و پست داده میشود تا زیردستان دستورات او را اجرا کنند. اما در طرف مقابل، رهبران را افراد انتخاب میکنند تا پیرو او باشند، جدا از اینکه چه حقوقی میگیرند یا برای چه کاری استخدام شدهاند. برای همین است که احترام برای یک مدیر، تضمین شده نیست اما پیروان برای آنچه رهبر میگویند، احترام قائلاند.
پس میبینیم که رهبران در عمل نفوذ بیشتری نسبت به مدیرانی دارند که از اهرم قدرت استفاده میکنند.
رهبران در جستجوی فرصت هستند، مدیران از ریسک می پرهیزند
دیدگاه کار کردن در محدوده وظایف، انعطاف پذیری مدیران را از بین میبرد و آنها را ریسکگریز میکند. رهبر به اهداف بلندمدت میاندیشد، بنابراین از ایدههای جدید استقبال میکند. رهبران همیشه به دنبال فرصت های بهتر برای سازمان و اعضای تیمشان هستند، به دنبال راههای جدید و تازه برای جایگزین کردن روشهای قدیمی.
رهبران به رشد و شکوفایی و مدیران به پایداری می اندیشند
تفاوت رهبر و مدیر در این است که در حالی که مدیران سعی دارند با انجام و اتمام وظایف، شرایط حاضر را حفظ نمایند، اما نگاه رهبران، رو به رشد و افقهای روشن برای خود و سازمان است. بنابراین رهبران خواهان و حامی تغییرند و مدیران با تغییر وفق پیدا میکنند. با این نوع نگاه، رهبران، پیروان را برای اهداف طولانی مدت پرورش میدهند و به دنبال رشد و پیشرفت روزانه آن ها هستند. درحالی که مدیران، آموزش و کنترل کارکنان را تنها تا حد امور مربوط به کار محدود می نمایند.
رهبر باشیم یا مدیر؟
به عنوان یک فرد لازم نیست همزمان دو نقش را به خود بگیریم، اما یک سازمان یا یک تیم به هر دو نقش نیاز دارد. باید با توجه به افرادی که در سازمان داریم، نوع رفتار با آنها و نوع نقش خود را به عنوان راس سازمان در نظر بگیریم.
در نقش های رهبری و مدیریت بیشتر رفتارها و تصمیمگیری ها یکسان است، اما در ظاهر متفاوت به نظر می رسند. در زمان تصمیمگیریها باید بر نتایج تمرکز کنیم و با توجه به نتیجه مورد نظر، مدیر یا رهبر باشیم.